روزی که جنسیتت رو فهمیدیم
سلام عشق مامان و بابا. 24 دی(بیست هفته و 1 روزگی) وقت دکتر داشتم هم واسه تعیین جنسیت هم جواب آزمایش مرحله دوم غربالگری رو باید میبردم دکتر ببینه. ساعت 2 بابایی از سر کار اومد خونه که بریم. عمه زینب هم باهامون بود. وای که چقدر منتظر شدیم آخه دکتر خیلی دیر اومد هم من هم بابایی خیلی استرس داشتیم و مدام زیر لب دعا میخوندیم.حدود ساعت 6 نوبت من شد از خستگی و کمر درد داشتم میمردم دکتر جواب آزمایشو دید وگفت همه چیز عالیه خدارو شکر کردم وخیالم راحت شد.خلاصه رفتم روتخت دراز کشیدم و دکتر هم شروع کرد به سونوگرافی و ازم پرسید :دختر دوست داری یا پسر؟ منم گفتم فقط سلامتیشو میخوام. که دکتر گفت مبارکه بچه ات یه دختر خوشگله. بعد صدای قلب کوچولوتو...
نویسنده :
ساناز
14:36